سقف من آرامش است

بگذار که چشم ها ببندد / کمتر به من این جهان بخندد
مشخصات بلاگ

گاهی اوقات نیاز نیست حتما سقف بالای سرمان از آهن و سیمان و گچ باشد
تا بگوییم " سقفی بالای سرمان است" میتواند این سقف آسمان سیاه و سفیدمان باشد
که شب ها با نور ماه و قندیل های آسمان و روزها با خورشید روشن شود
گاهی هم این سقف میتواند " آرامش " باشد
سقف من آرامش است :-)

جمعه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۶، ۱۲:۵۳ ق.ظ

داستان معروفیت عجیب دختری سمج

تو شهر کتاب شهرمون شناخته شدم به نام کسی که کتاب " قهوه ی سرد آقای نویسنده " رو میخواست و اونقدر سمج شد تا وقتی که کتابا رسید . 

حالا دیگه همه ی کارکنا جای اون کتاب رو میدونن . چون فقط یه کتاب نه بلکه چندین کتاب قهوه ی سرد حالا رسیده. حتی بچه ها هم دست روی این کتاب میزارن . حالا همه عاشق این کتاب شدن. و بالاخره صاحب این کتاب بعد از گذشت حدود سه ماه به مرادش رسید . 

وقتی وارد شهر کتاب شد و گفت من یه کتاب سفارش دادم خانم پشت میز بلافاصله گفت : قهوه ی سرد آقای نویسنده از روزبه معین .

و با کلی شوخی و تعریف داستان جالب من یه یکی از همکارا گفت که " یه " قهوه ی سرد بیار . :-)))) 

حالا کتاب زیر دستمه و نمیتونم بزارمش کنار بالاجبار باید این کار بکنم و فردا روز تازه ای رو شروع کنم :-))) 

شب همتون رنگی 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۳/۱۹
** دریا **

نظرات  (۳)

دلم برا اون شهر کتاب لعنتی تنگ شد!^^ 
پاسخ:
اوهوم :-)))))) 
شهر کتاب نقلی ما ^-------^
خوش به حال اون آقای نویسنده :)

شهرکتابا خیلی خوبن اصن آدم دوست داره همش بره 
پاسخ:
وااااااای یاسی منور کردی اینجا رو ^--^ 
خوبی چطوری ؟؟؟ الما کوچولو خوبه ؟؟ 
:-))) آره شهر کتاب اصن دنیای فوق العاده ایه
خواهش میکنم دخترکم :) خجالتم ندید :))) 
خوبیم ممنون 
برگشتم به دوران شیرینِ وب‌گردی! 

پاسخ:
:-))))
 برگشت با اقتدارتو تبرییییییک 💪💪

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی