سقف من آرامش است

بگذار که چشم ها ببندد / کمتر به من این جهان بخندد
مشخصات بلاگ

گاهی اوقات نیاز نیست حتما سقف بالای سرمان از آهن و سیمان و گچ باشد
تا بگوییم " سقفی بالای سرمان است" میتواند این سقف آسمان سیاه و سفیدمان باشد
که شب ها با نور ماه و قندیل های آسمان و روزها با خورشید روشن شود
گاهی هم این سقف میتواند " آرامش " باشد
سقف من آرامش است :-)

پنجشنبه, ۱ تیر ۱۳۹۶، ۱۲:۳۲ ب.ظ

بد نگوییم به مهتاب اگر تب داریم

به خدا که هیچ ترسی ندارد احساساتی بودن؛


ناراحت شدید ؟ یکهو بزنید زیر گریه!

وَللّه که خیلی خوب است!

اگر هم کسی گفت چرا گریه میکنید،دلیل واقعی اش را بگویید

همه ی بیماری های ما،از همین بغض قورت دادن ها شروع میشود...

.

عاشق شدید؟ خب‌بگویید

به کسی که دوستش دارید بگویید،اعتراف کنید که عاشقش شده اید،

بگذارید که بداند

حالا جوابش هر چه که میخواهد باشد!!!

.

دلتان تنگِ کسی شده؟!

پس تکنولوژی را چرا آورده اند؟!

زنگ بزنید،پیام بدهید،

حداقل بخشی از دلتنگیتان را کم کنید

.

احساساتتان را فریاد بزنید!

به خدا که هیچ اتفاقی نخواهد افتاد،به جز آرامش!...

#غزل_قنبرزاده


تا حدود زیادی من با حرف هایش موافقم اما آن قسمت که میگوید علت گریه کردنتان را بگویید و آرامش نصیبتان می شود را اصلا موافق نیستم زیرا اتفاقا از همان موقع است که سوال های طرف مقابل شروع میشود چرا ؟ این که چیزی نیست که!؟ چرا آخه ؟ خودم هم گاهی جای این فرد سوال کننده بودم اما بعدش اصلا آرامش نصیبمان نمیشود وقتی در چشمانش بعد آن نگاه میکنیم احساس گناه میکنیم که چرا گفتم !! بعضی چیز ها باید همان جای لعنتی قاطی بغض هایمان بمانند جایشان امن تر است . بعضی چیز ها باید در سینه دفن شوند و سر باز نکنند مبادا کسی با فهمیدنش درکمان نکند . مسخره مان کند ! به علت چرتمان بخندد ! تا مبادا احمق فرض شویم ! 

یکی از ترس هایی که همیشه همراه من است این است که اگر روزی علت گریه ها و بغض هایم را بیان کنم درک نشوم به من بخندند به علتی که برای خودم اصلا خنده دار نیست به هیچ وجه ! 

با وجود این من همیشه سعی کردم احساساتم را بروز بدهم ( البته به جز بعضی مواقع ) عشقم را به همه کس و همه چیز نشان دهم ابرازش کنم مگر ما چقدر زندگی میکنیم که همه ی این ها را در قلبمان نگه داریم چرا باید بعد از مردن کسی او را ببخشیم یا بگوییم کاش زنده بودی می گفتم چقدر دوستت دارم . 

چرا تا " زنده " هستیم یکدیگر را در آغوش نگیریم و نگوییم که چقدددددر دوستش داریم ؟؟؟؟

من همیشه تا جایی که توانستم سعی کردم کمک کنم به هرکسی در هر موردی سعی کردم مهربان باشم و عشق بورزم بی آنکه انتظار داشته باشم سعی کردم یادبگیرم این که من با کسی خوب هستم دلیل بر این نمیشود او هم حتما با من خوب باشد و یا مرا دوست داشته باشد سعی کردم یاد بگیرم الزاما نباید همه مرا دوست داشته باشند ! 

سعی کردم رها باشم از هر بندی سعی کردم به تفکر مردم و دیگران درموردم و حرف های پشت سرم اعتنایی نکنم و یاد بگیرم زندگی من به دیگران هیچ ربطی ندارد و بپذیرم حرف میزنند چه بخواهم چه نخواهم پس به آن ها توجه نکنم و دنیای " خودم " را زیبا ترین دنیای ممکن بسازم .

شاید شما با خواندن این ها کمی حالتان به هم بخورد :-D وبگویید ایش چقدر مثبت مثلا که چی !!؟؟

نظرتان محترم است اما باید بگویم این ها دروغ نیست قطعا و بخش کوچکی از چیزهایی است که از زندگی دارم یاد میگیرم و میپذیرم دنیا آنقدر ها هم جای بدی نیست بهتر است به خاطر وجود آدم های بد دنیا را بد نکنیم :-) 

دنیا مثل بچه ای است که پدر و مادرش را انتخاب نکرده چه بد باشند چه خوب .دنیا هم همین است نمی تواند انتخاب کند همه خوب باشند و یا اینکه آدم های بد در آن نباشند تقصیر او نیست پس جا دارد بگویم " بد نگوییم به مهتاب اگر تب داریم " :-)))))))



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۴/۰۱
** دریا **

نظرات  (۱)

ب ب
پاسخ:
😊😊😊

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی