روز نوشت به سفارش خانم گل :-)
نشستیم دو تایی و صدای خنده هامون خونه رو پر کرده
مامان داره سالاد درست میکنه برا ناهار و منم تازه از مدرسه اومدم یه نیم ساعتی میشه.
بحثمون از یه جایی شروع شد که نمیدونم لطیف میگه مامان بگمممممم ؟؟ بگم دریا چیکار کردن؟😂 (موضوع وصیت و مرگ بوده)
منو نگاه میکنه و به حالت شوخی تهدید میگه بگم ؟ (ارومتر میگه) جریان اهدای عضو رو 😁😁😁
گفتم بگی جرت میدم ( با عرض پوزش😂) می کشتم
لطیفه: با چشمک ) نه نمیگم دیونه حالا تو یه چی سرهم کن
مامان : دریا خودت با زبون خودت بگو چیکار کردی
من: ام ام وصیت نامه نوشتم 😁
و...
گاهی وقتا که میشینم و فک میکنم به اینکه شهریور سال بعد من این خونه رو این جمعمونو این آدما رو ول میکنم و میرم دانشگاه حس غریب و بدی بهم دست میده وقتی فک میکنم که قراره ازشون جدا شم یهو حجم عظیمی از دلتنگی توام با ترس میاد سراغم بچه ی دست و پا چلفتی نیستم اما زود دلم تنگ میشه و ته تغاری خونوادم تصور دوری از این آدما برام سخته حتی تصورش
بعد یه فکر دیگه میاد تو ذهنم که دیونه به جای فکر کردن از اینکه کنارشونی لذت ببر تو زمان حال باش زندگی کن عشق کن با ثانیه هات زندگی خیلی کوتاه تر از چیزیه که بخوای حسرت گذشته رو بخوری یا ترس از آینده داشته باشی دقیقه هاتو ذخیره کن واسه وقتایی که در آینده بهشون نیاز پیدا خواهی کرد و همین فکر ارومم میکنه خیالمو جمع میکنه .
.
چقدر خوبن خنده هایی که شکمتو میگیری و پخش زمین میشی چقدر خوبه که وقتی دارین حرکت درمیارین و با مربی و بچه ها تمرین میکنی از خنده یه ور ولو بشین ( حرکت اصلیشو تو کلیپ یه دختر و پسر انجام میدن جهت اطلاع 😂)
.
چقدر خوبه که هری پاتر رو ساختن؟، 😁😁 عاشقشم یعنی قدرت خیال پردازیمو چندین برابر کرده 😍😂
.
اخ که چقدر دلم تنگ شده بود برا نوشتن اصن الان کیفور شدم ^------------^
.
به قول یاسی ( زیر روزامون بزنیم # تابستون ) ;-)
.
آقای ح وقتی دیر میکنم سر کلاسش : خانم ر چرا انقد می خوابی ؟ زودتر بیا چهار اینجا باش (چهار صبح 😂)
.
شاتل دهانت سرویس که انقدددددر نت میخوری هر روز داریم نت میخریم
😤😤