سقف من آرامش است

بگذار که چشم ها ببندد / کمتر به من این جهان بخندد
مشخصات بلاگ

گاهی اوقات نیاز نیست حتما سقف بالای سرمان از آهن و سیمان و گچ باشد
تا بگوییم " سقفی بالای سرمان است" میتواند این سقف آسمان سیاه و سفیدمان باشد
که شب ها با نور ماه و قندیل های آسمان و روزها با خورشید روشن شود
گاهی هم این سقف میتواند " آرامش " باشد
سقف من آرامش است :-)

چهارشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۸، ۰۹:۵۷ ب.ظ

This is what it is....

امروز تولد لطیفه رو پیش پیش گرفتیم ، کیکشو با زحمت و عشق از صبح پاشدم درست کردم و همه چی خوب پیش رفت ، واکنشش با دیدن کادویی که بهش دادم گریه بود !! گذاشتم کادومو آخر از همه بش بدم واکنشش خیلی مهم بود برام 

وقتی جینگیل بینگیل جعبه پر کن رو کنار و دیدش یهو گریش گرفت (لازم به ذکره لحظه ی کاملا فیلم هندی ای بود و همه داشتن قطره اشک گوشه چشمشونو پاک میکردن که برا لطیف البته شامل کلی قطره میشد 😂) و بعد میرسیم به مجلس گرم کردنش😂😂😂 

آقا بچه رو سگ بگیره جو نگیره دقیقا حکایت منه 

پری گیر سه پیییچ داد که باید اهنگ بزارین برقصین جشن به رقصشه و چقدر بی ذوقید و حالا ما اهنگم نداشتیم منم همش اهنگای رقصی انگلیسی که احدی از اون جمع باهاشون حس رقصش نمیومد 😂😕

بعد زهره بعد از کلی تازه لب وا کرد گفت من فلش دارم 😑😑 حالا نمی شد اول می گفتی ؟😑😂 فلشو آورد و همچنان کسی نرقصید 

از اونجایی که من عاشششق دی جی بودن هستم دیدم همه مثل مراسم خواستگاری خیلی ساکت و خانم طور نشستن گفتم کار کار خودمه 

رفتم رو صندلی و درست مثل تولد دو سه سال پیشم مجلسو به دست گرفتم و شدم دی جی نخورده مستشون و اون دنده ی کسخلیم بدجور بالا زده بود و کلی یخ همه رو وا کردم و همه یکی یه ور غش کرده بودن از خنده 😂 

جو گیر که میگن خود منم آقا 😂😂 ولی امروز لازم بود خداییش 

و خلاصه اینکه حسن ختامی شد و لطیف بعد چند روز حرص خوردن حالش خوب شد و همه به لبخندی رو لبشون اومد .

.

خدایا شکرت ... 


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۴/۰۵
** دریا **

نظرات  (۲)

دقییییییثا از اول پست نگران این بودم که نرفته باشی بالا صندلی که دیدم بعلههه خدارو شکر دوستمون در جهت شادسازی ملت از هیچ حربه ای دریغ نمیورزه😆 خلاصه که یه دونه ای واقعا دلبندم😆
جای خودم و نسی خالی بوده مجلس رو گرم کنیم به خدا
+ عرررر T____T لطیفففف:((( ولی دیگه ینی ببین چه قدر کادوتو دوسداشته ها خواهر خوبش:))) خداحفظتون کنه برا هم


+قشنگ تصور لحن و قیافه زهره اون لحظه که میگه من فلش دارم و تصور قیافه حرصی تو😆
+ مصطفی بچم نبود؟ 😆
پاسخ:
آره واقعا جاتون کلی کلی خالی بود واقعا ^____^ 
آره فک کن چقد دوس داشته یهو زده زیر گریه 😂😍
قربانتتت عزیزدلوم 
😂😂😂آخه این همه داریم جز میزنیم بعد یک قرن میاد میگه من فلش دارم 😑 
نه بابا مصی نبود کلا جمع زمونه سارا و شهناز و صبا اینا خودمون سروناز بودیم شهابم بود که بعد از کیک رفت همه عروس یکی خروس 😂😂 

من فک کردم خانواده شهابم بودن:| قشنگ از تصور اینکه جلو اونا رفتی رو صندلی برگام ریخت
پاسخ:
نه بابا یه جریان طویل دعوایی پیش اومده که فقط خودمون بودیم 
😀😀😀😂😂 
وای منم دارم خودمو در حضور اونا تصور میکنم پشمام میریزن 😂😂داره می ریزه 😂😂

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی