This is what it is....
امروز تولد لطیفه رو پیش پیش گرفتیم ، کیکشو با زحمت و عشق از صبح پاشدم درست کردم و همه چی خوب پیش رفت ، واکنشش با دیدن کادویی که بهش دادم گریه بود !! گذاشتم کادومو آخر از همه بش بدم واکنشش خیلی مهم بود برام
وقتی جینگیل بینگیل جعبه پر کن رو کنار و دیدش یهو گریش گرفت (لازم به ذکره لحظه ی کاملا فیلم هندی ای بود و همه داشتن قطره اشک گوشه چشمشونو پاک میکردن که برا لطیف البته شامل کلی قطره میشد 😂) و بعد میرسیم به مجلس گرم کردنش😂😂😂
آقا بچه رو سگ بگیره جو نگیره دقیقا حکایت منه
پری گیر سه پیییچ داد که باید اهنگ بزارین برقصین جشن به رقصشه و چقدر بی ذوقید و حالا ما اهنگم نداشتیم منم همش اهنگای رقصی انگلیسی که احدی از اون جمع باهاشون حس رقصش نمیومد 😂😕
بعد زهره بعد از کلی تازه لب وا کرد گفت من فلش دارم 😑😑 حالا نمی شد اول می گفتی ؟😑😂 فلشو آورد و همچنان کسی نرقصید
از اونجایی که من عاشششق دی جی بودن هستم دیدم همه مثل مراسم خواستگاری خیلی ساکت و خانم طور نشستن گفتم کار کار خودمه
رفتم رو صندلی و درست مثل تولد دو سه سال پیشم مجلسو به دست گرفتم و شدم دی جی نخورده مستشون و اون دنده ی کسخلیم بدجور بالا زده بود و کلی یخ همه رو وا کردم و همه یکی یه ور غش کرده بودن از خنده 😂
جو گیر که میگن خود منم آقا 😂😂 ولی امروز لازم بود خداییش
و خلاصه اینکه حسن ختامی شد و لطیف بعد چند روز حرص خوردن حالش خوب شد و همه به لبخندی رو لبشون اومد .
.
خدایا شکرت ...