سقف من آرامش است

بگذار که چشم ها ببندد / کمتر به من این جهان بخندد
مشخصات بلاگ

گاهی اوقات نیاز نیست حتما سقف بالای سرمان از آهن و سیمان و گچ باشد
تا بگوییم " سقفی بالای سرمان است" میتواند این سقف آسمان سیاه و سفیدمان باشد
که شب ها با نور ماه و قندیل های آسمان و روزها با خورشید روشن شود
گاهی هم این سقف میتواند " آرامش " باشد
سقف من آرامش است :-)

شنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۷، ۱۲:۲۰ ق.ظ

برای تو می‌نویسم فقط :)

می نویسم و پاک میکنم دوباره می نویسم و پاک میکنم 

یاد کاغذ های مچاله شده ی زیادی میافتم در فیلم ها که دور و بر فردی است که نمی داند چه میخواهد بنویسد اما میداند باید بنویسد 

دقیقا من هم در همین موقعیت هستم

ساعت از نیمه شب گذشته است چراغ ها را خاموش کرده ام و لش طور و چسبان به شارژر روی تختم نشستم 

به خنده های پشت تلفنم فکر میکنم به حرف هایی که بهم زدیم به حال خوب شده ام بعد از زنگ زدن به او به اینکه چقدر خوب است که کسی را داشته ام که میدانم میتواند چند دقیقه ای حرف زدن هایم را به جان بخرد اینکه از بین وقت نداشته اش بیست دقیقه ای را برایم میتواند باز کند در صورتی که یک دقیقه اش هم طلاست 

بیش از هر وقت دیگری محتاج شنیدن صدایش بودم انگار دنبال صدای اشنایی می گشتم صدای اشنایی از من قبلی صدای آشنای رفیقم 

که خوب پیدایش کردم 

یاد حس بی حسی می افتم که هرگز فکرش را هم نمی کردم روزی این حس را برای همچین کسی داشته باشم یاد جمله ی " هیچ چیز از هیچ کس بعید نیست" می افتم میترسم خیلی زیاد... جمله اش وهم دارد ... اصلا بگذارید چیزی نگویم راجع به این جمله آری بهتر است ... به ترس بعدش نمی ارزد !!

داشتم به تمام آدم های واقعی زندگیم فکر میکردم کسانی که وقتی هیچکس نبود آنها بودند کسانی که میگویم " هر چیم بشه هر کی هر چی بگه من هستم " میدانم آنها هم هستند 

یاد حرفت میافتم رفیق 

" اگه برا تو همه چی تحت کنترله برا من نییست نییست آقا " ( با اسانس خنده بخوانید)  :-D

همه چیز تحت کنترله نگران نباش واقعا میگم :)))))

بی صبرانه روزها را به عشق دوهفته ی بعد میگذرانم که فقط ببینمت رفیق 

کلی حرف دارم که باید تو راه دربند بگمت تو اتاقت وقتی لش طور دوتایی تو 

تایم استراحتت نشستیم بگم بی صبرانه منتظرم که بیام جای همه ی نبودنام نبودنات همه دوریا سفففت بغلت کنم سفففت می فهمی از کدوم مدل نه؟ همونا که وقتی میومدین پا برهنه  بدو بدو میومدم بیرون در میپریدم بغلت :))

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۸/۲۶
** دریا **

نظرات  (۱)

نمیدونم چی بگم اصلا. 
فقط اشک گوشه چشم و لبخندش
پاسخ:
بعد از اومدن از بیرون در خسته حالی اولین کار چک کردن این وبلاگ خاک خوردس انگار یه اطمینانی داره که یک نفر هست چراغشو روشن نگه میداره که درستم هست و با خوندن کامنتت همه خستگیاش به درک میروند :)))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی